با اجازه ی خدا

هر بنده ای با اجازه خدا سخن میگوید

هر بنده ای با اجازه خدا سخن میگوید

با اجازه ی خدا

۴ مطلب با موضوع «عبادت» ثبت شده است

0

روزی در کلاس درس دانشجویی به استادش گفت: استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می‌کنم. اما تا وقتی خدا را نبینم هرگز او را عبادت نخواهم کرد.

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می‌بینی؟

دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی‌بینم.

استاد کنار او رفت ، نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی هرگز او را نخواهی دید.

گویند آن استاد کسی نبود جز علامه محمد تقی جعفری

روحش شاد

به امید ظهور خورشید حق و عدالت

 

بسم الله الرحمن الرحیم.مرحوم ایت الله بهجت هرکس پیش او می آمد ونصحیت میخواست می فرمود : برو نماز را درست کن و اول وقت بخوان همه اوضاعت درست میشود.

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1110/1117/1277/MIOH22.jpg

جوانی مشغول آبیاری مزرعه خود بود که به ناگاه سیبی دید که در آب روان است برداشته و خورد اما پشیمان شد راه آمدن آب راگرفت و رفت تاببیند این سیب از باغ چه کسی است تا ازاو حلالیت بطلبد به باغی رسید  نزد باغبان رفت و حلالیت خواست. او گفت: ‌این باغ مال من و برادرم است من سهم خود را حلال کردم ولی برادرم در نجف ساکن است باید از خودش حلالیت بگیری محمد راهی نجف شد تا هم  زیارت کند و هم حلالیت بگیرد در نجف نزد صاحب سیب رفت ولی او حلال کردن را مشروط به ازدواج با دخترش که می گفت کر و کور و شل و لال است نمود محمد هم که میخواست هر جور شده حلالیت بگیرد تن به این ازدواج داد و ...  اما وقتی عروس  به خانه آمد  دختر خوش جمال و سالمی را مشاهده نمود که همسرش شده است عروس مطالب پدر را اینگونه تعبیر کرد: مراد از کری نشنیدن حرف های نادرست ، منظور از کوری ندیدن نامحرمان ، مقصود از شل بودن نرفتن به جاهای ناباب و و منظور از لال بودن اجتناب از غیبت و سخن های حرام است. بله دوستان این شخص کسی نبود مگر پدر مقدس اردبیلی و مقدس اردبیلی حاصل این ازدواج و فرزند پدری است که در راه کسب روزی حلال ، حتی به خاطر نصف سیب آن همه سختی را تحمل کرد و مادرش این چنین با فضیلت و دارای کمالات اخلاقی بود .


1